با عشقی از سوی نیاز
با سبدی از گل یاس
عشق را در سبد یاس نهادی وبه من هدیه دادی
گل یاسی چیدم
بوسه بر آن زدم و بازتقدیم تو کردم
اشکی از دیده تو
بر سر ناز نگاهم لغزید
و به لبخند گل یاس قسم
که دل من لرزید
و همه رویایم، غرق یاسی گردید
که بهارانه أی از دست تو بود…..
برای او
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و اینسان خوابها را با تو معنا میکنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو...
...
دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب


هزار قناری خاموش در گلوی منعشق را ای کاش زبان سخن میبود آنکه میگوید : دوستت میدارم دل اندوهگین شبی است که مهتابش را می جوید ای کاش ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست هزار ستاره حیران در تمنای من عشق را ای کاش زبان سخن بود در کنده ی تمام درختان جنگلی نام تو را به ناخن بر کنده ام اکنون تو را تمام درختان میشناسند نام تو را بر گرده ی گور گوزن به ناخن پلنگان نوشته ام اکنون نام تو را ، با نام ، پلنگان کوهها با نام میشناسند
…Georg Michael ’ song kindness in your eyes I guess you heard me cry You smiled at me like Jesus to a child I ‘m blessed I know But now I know When you find a love When you know that it exists Then the lover that you miss Will come to you on those cold , cold nightsSandness in my eyes No one gussed and no one tried With your last breath you saved my soul
دیگر...
دیگر سراغت را از نارنج رها شده در پیاله ی آب نخواهم گرفت دیگر سراغت را از ماه ، ماه درشت و گلگون نخواهم گرفت . دیگر سراغت را از گلدان شکسته بر ایوان آذر ماه نخواهم گرفت .دیگر نه خواب گریه تا سحر ،نه ترس گم شدن از نشانی ماه ،دیگر نه بن بست باد و نه بلندای دیوار بی سوال … من ، همین من ساده … باور کن برای یک بار بر خاستن هزار هزار بار فرو ریخته ام .در جمع من و این بغض بی قرار ، جای تو خالی
سایت خیلی خوبه میشه ما هم بنویسم
فقط بگم دمت گرم با خودت و سایتت